.°.°.°همچو سنگ.°.°.°


ســـــربه ھــــــــوایی ھـــــای یــــــک دخــــ♥ــتر ســـــر به زیــــــر!!

هستــــــــــی...؟نیســـــــــت.......!!!!!

بيا امشب آسمان را نقاشي کنيم....

من تو را ميکشم،يک ماه...

وتو...

وتو مرا بکش...

يک ستاره ي کم فروغ....

انکار نکن....

خودم خوب ميدانم...همه چيز را...!

اينکه مرا دوست نداري...

اينکه مدام باخودت ميگويي...

اه اين مزاحم،پس کي دست از سرم برميدار....

ميدانم که قلبت باديگريست....

راستي،اسمش چيست؟...

بگو،به من بگو خجالت براي چه...؟

من ديگر از سنگ شده ام...!!

اما...

 سنگ هم آب شدني است.....



|جمعه 30 فروردين 1392| 15|ھســ♥ــتی|